عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 412

1. جان ز مشک زلف دلم چون جگر مسوز

2. با من بساز و جانم ازین بیشتر مسوز

3. هر روز تا به شب چو ز عشق تو سوختم

4. هر شب چو شمع زار مرا تا سحر مسوز

5. مرغ توام به دست خودم دانه‌ای فرست

6. زین بیش در هوای خودم بال و پر مسوز

7. چون آرزوی وصل توام خشک و تر بسوخت

8. در آتش فراق، خودم خشک و تر مسوز

9. چون دل ببردی و جگر من بسوختی

10. با دل بساز و بیش ازینم جگر مسوز

11. یکبارگی چو می‌بنسوزی مرا تمام

12. هر روزم از فراق به نوعی دگر مسوز

13. جانم که زآرزوی لبت همچو شمع سوخت

14. چون عود بی‌مشاهدهٔ آن شکر مسوز

15. عطار را اگر نظری بر تو اوفتد

16. این نیست ور بود نظرش در بصر مسوز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باور مکن که من دست از دامنت بدارم
* شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان
شعر کامل
سعدی
* از زلف دهد بنفشه را تاب
* وز چهره گل شکفته را آب
شعر کامل
نظامی
* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان