عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 436

1. آخر ای صوفی مرقع پوش

2. لاف تقوی مزن ورع مفروش

3. خرقهٔ مخرقه ز تن برکن

4. دلق ازرق مرائیانه مپوش

5. از کف ساقیان روحانی

6. صبحدم بادهٔ صبوح بنوش

7. صورت خویش را مکن صافی

8. یک زمان در صفای معنی کوش

9. سعی کن در عمارت دل و جان

10. که نیاید به کارت این تن و توش

11. درگذر از مزابل حیوان

12. برگذر تا به منزلات سروش

13. سخن عقل بر عقیله مگوی

14. سبق عشق یک زمان کن گوش

15. اهل قالی چو سالکان می‌گوی

16. اهل حالی چو واصلان خاموش

17. مرد عشقی خموش باش و خراب

18. مرد عقلی فضول باش و به هوش

19. روشنی بایدت چو شمع بسوز

20. پختگی بایدت چو دیگ بجوش

21. چون نه‌ای اهل وجد، ساکن باش

22. از تواجد چرا شدی مدهوش

23. راه غیر خدا مده در دل

24. بار نفس و هوا منه بر دوش

25. عاشقی یک دم از طلب منشین

26. تا نگیری حریف در آغوش

27. سخن سر به گوش دل بشنو

28. قول عطار را به جان بنیوش

29. پند گیرند بر تو بعد از تو

30. گر نداری نصیحت من گوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتمش سوختم از عشق تو تعجیل مکن
* گرچه عمری و بُوَد عادت عمر استعجال
شعر کامل
جامی
* صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
* که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را
شعر کامل
حافظ
* دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست
* فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
شعر کامل
سعدی