عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 498

1. ای عشق بی نشان ز تو من بی نشان شدم

2. خون دلم بخوردی و در خورد جان شدم

3. چون کرم‌پیله، عشق تنیدم به خویش بر

4. چون پرده راست گشت من اندر میان شدم

5. دیگر که داندم چو من از خود برآمدم

6. دیگر که بیندم چو من از خود نهان شدم

7. چون در دل آمدم آنچه زبان لال گشت از آن

8. در خامشی و صبر چنین بی زبان شدم

9. مرده چگونه بر سر دریا فتد ز قعر

10. من در میان آتش عشقت چنان شدم

11. مرغی بدم ز عالم غیبی برآمده

12. عمری به سر بگشتم و با آشیان شدم

13. چون بر نتافت هر دو جهان بار جان من

14. بیرون ز هر دو در حرم جاودان شدم

15. عطار چند گویی ازین گفت توبه کن

16. نه توبه چون کنم که کنون کامران شدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یعقوب اگر چاه زنخدان تو بیند
* بی خود فکند یوسف خود را به چه تو
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد
* مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد
شعر کامل
مولوی
* تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
* دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی