عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 499

1. تا ز سر عشق سرگردان شدم

2. غرقهٔ دریای بی پایان شدم

3. چون دلم در آتش عشق اوفتاد

4. مبتلای درد بی درمان شدم

5. چون سر و کار مرا سامان نماند

6. من ز حیرت بی سر و سامان شدم

7. عاشق صاحب جمالی شد دلم

8. کز کمال حسن او حیران شدم

9. تا بدیدم آفتاب روی او

10. بر مثال ذره سرگردان شدم

11. چون نبودم مرد وصلش لاجرم

12. مدتی غمخوارهٔ هجران شدم

13. مدتی رنجی کشیدم در جهان

14. جان و دل درباختم سلطان شدم

15. همچو مرغی نیم بسمل در فراق

16. پر زدم بسیار تا بی جان شدم

17. چون به جان فانی شدم در راه او

18. در فتا شایستهٔ جانان شدم

19. چون بقای خود بدیدم در فنا

20. آنچه می‌جستم به کلی آن شدم

21. رستم از عار خود و با یار خود

22. بی خود اندر پیرهن پنهان شدم

23. تا که عطار این سخن آزاد گفت

24. بندهٔ او از میان جان شدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همت مردانه می خواهد گذشتن از جهان
* یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو از خون چندین سر نامدار
* ز بهر فزونی درختی مکار
شعر کامل
فردوسی
* ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
* من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
شعر کامل
رهی معیری