عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 54

1. پی آن گیر کاین ره پیش بردست

2. که راه عشق پی بردن نه خردست

3. عدو جان خویش و خصم تن گشت

4. در اول گام هرک این ره سپردست

5. کسی داند فراز و شیب این راه

6. که سرگردانی این راه بردست

7. گهی از چشم خود خون می‌فشاندست

8. گهی از روی خود خون می‌ستردست

9. گرش هر روز صد جان می‌رسیدست

10. صد و یک جان به جانان می‌سپردست

11. دلش را صد حیات زنده بودست

12. اگر آن نفس یک ساعت بمردست

13. ز سندانی که بر سر می‌زنندش

14. قدم در عشق محکم‌تر فشردست

15. کسی چون ذره گردد این هوا را

16. که دم اندر هوای خود شمردست

17. بسا آتش که چون اینجا رسیدست

18. شدست آبی و همچون یخ فسردست

19. بسا دریا کش پاکیزه گوهر

20. که اینجا قطره‌ای آبش ببردست

21. مشو پیش صف ای نه مرد و نه زن

22. که خفتان تو اطلس نیست بردست

23. مده خود را ز پری این تهی باد

24. که در جام تو نه صاف و نه دردست

25. درین وادی دل وحشی عطار

26. ز حیرت جلف‌تر زان مرد کردست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
* باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
شعر کامل
مولوی
* زعشق لاله رویان داغ جانسوزی است عاشق را
* که سردیهای دوران مرهم کافور می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* هزار جامه بدل کرد روزگار و هنوز
* حدیث دیده یعقوب و پیرهن باقی است
شعر کامل
صائب تبریزی