عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 606

1. چه مقصود ار چه بسیاری دویدیم

2. که از مقصود خود بویی ندیدیم

3. بسی زاری و دلتنگی نمودیم

4. بسی خواری و بی برگی کشیدیم

5. بسی در گفتگوی دوست بودیم

6. بسی در جستجویش ره بریدیم

7. گهی سجاده و محراب جستیم

8. گهی رندی و قلاشی گزیدیم

9. به هر ره کان کسی گیرد گرفتیم

10. به هر پر کان کسی پرد پریدیم

11. چو عشق او جهان بفروخت بر ما

12. به جان و دل غم عشقش خریدیم

13. مگر معشوق ما با ماست زیرا

14. ز نور حضرت او ناپدیدیم

15. به دست ما به جز باد هوا نیست

16. که چون بادی به عالم بر وزیدیم

17. درین حیرت همی بودیم عمری

18. درین محنت به خون بر می‌تپیدیم

19. کنون رفتیم و عمر ما به سر شد

20. کنون این ره به پایان آوریدیم

21. دریغا کز سگ کویش نشانی

22. ندیدیم ار چه بسیاری دویدیم

23. بسی بر بوی او بودیم و بویی

24. به ما نرسید و ما از غم رسیدیم

25. چو مقصودی نبود از هرچه گفتیم

26. میان خاک تاریک آرمیدیم

27. کنون عطار را بدرود کردیم

28. کنون امید ازین عالم بریدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خال تو سنگ کم به ترازوی من نهاد
* من هم متاع دل به همین سنگ می کشم!
شعر کامل
صائب تبریزی
* مردم کوته نظر در انتظار محشرند
* دیده روشندلان آیینه محشر بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* گر دعای دردمندان مستجاب است ای حبیب
* از خدا هرگز نخواهم خواست جز مرگ رقیب
شعر کامل
هلالی جغتایی