عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 610

1. ما مرد کلیسیا و زناریم

2. گبری کهنیم و نام برداریم

3. دریوزه گران شهر گبرانیم

4. شش‌پنج‌زنان کوی خماریم

5. با جملهٔ مفسدان به تصدیقیم

6. با جملهٔ زاهدان به انکاریم

7. در فسق و قمار پیر و استادیم

8. در دیر مغان مغی به هنجاریم

9. تسبیح و ردا نمی‌خریم الحق

10. سالوس و نفاق را خریداریم

11. در گلخن تیره سر فرو برده

12. گاهی مستیم و گاه هشیاریم

13. واندر ره تایبان نامعلوم

14. گاهی عوریم و گاه عیاریم

15. با وسوسه‌های نفس شیطانی

16. در حضرت حق چه مرد اسراریم

17. اندر صف دین حضور چون یابیم

18. کاندر کف نفس خود گرفتاریم

19. این خود همه رفت عیب ما امروز

20. این است که دوست دوست می‌داریم

21. دیری است که اوست آرزوی ما

22. بی او به بهشت سر فرو ناریم

23. گر جملهٔ ما به دوزخ اندازد

24. او به داند اگر سزاواریم

25. بی یار دمی چو زنده نتوان بود

26. در دوزخ و در بهشت با یاریم

27. بی او چو نه‌ایم هرچه باداباد

28. جز یار ز هرچه هست بیزاریم

29. در راه یگانگی و مشغولی

30. فارغ ز دو کون همچو عطاریم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
* هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
شعر کامل
سعدی
* از درون خستگان اندیشه کن
* وز دعای مردم پرهیزگار
شعر کامل
سعدی
* گیاه مهر بروید ز خاک منزل تو
* که من ز دیده برو آب مهر می‌بارم
شعر کامل
اوحدی