عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 614

1. ای صدف لعل تو حقهٔ در یتیم

2. عارض تو بی قلم خط زده بر لوح سیم

3. روح دهن مانده باز در سر زلفت مدام

4. عقل میان بسته چست بر سر کویت مقیم

5. در یتیم توام تا که درآمد به چشم

6. چشمهٔ چشمم بماند غرقهٔ در یتیم

7. زین سر زلفت که هست مملکت جم توراست

8. زانکه سر زلف توست بر صفت جیم و میم

9. چون سر زلف تو را باد پریشان کند

10. جیم در افتد به میم، میم درافتد به جیم

11. تیره گلیم توام رشتهٔ صبرم متاب

12. چند زنی بیش ازین طبل به زیر گلیم

13. برد لب لعل تو از بر عطار دل

14. تا دل عطار ماند چون لب تو از دو نیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شمع عالم بود لطف چاره گر
* شمع را پروانه کردی عاقبت
شعر کامل
مولوی
* دامن دوست به دست آر و ز دشمن بگسل
* مرد یزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان
شعر کامل
حافظ
* کنون کوه و بیابانرا نبات از عودتر باشد
* کنون شاخ درختانرا لباس از پرنیان باشد
شعر کامل
فرخی سیستانی