عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 616

1. بیا تا رند هر جایی بباشیم

2. سر غوغا و رسوایی بباشیم

3. نمی‌ترسی که همچون خود نمایان

4. اسیر بند خودرایی بباشیم

5. اگر در جمع قرایان نشینیم

6. ز سر تا پای قرایی بباشیم

7. بیا تا در تماشای خرابات

8. چو رندان تماشایی بباشیم

9. چو عقل ما عقیله است آن نکوتر

10. که عاشق وار سودایی بباشیم

11. چو در دریای بی پایان فتادیم

12. همان بهتر که دریایی بباشیم

13. چو صحرا گشت بر ما آنچه بایست

14. برون کون صحرایی بباشیم

15. چو پیدا نیست جای ما چو عطار

16. همه جایی همه جایی بباشیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر گرفتار که در بند تو می‌نالد زار
* می‌برد حسرت صیدی که گرفتارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نمی دانند اهل غفلت انجام شراب آخر
* به آتش می رود این غافلان از راه آب آخر
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاشقان پیدا و دلبر ناپدید
* در همه عالم چنین عشقی که دید
شعر کامل
مولوی