غزل شمارهٔ 618
1. اکنون که نشانهٔ ملامیم
2. وانگشت نمای خاص و عامیم
3. تا کی سر نام و ننگ داریم
4. زیرا که نه مرد ننگ و نامیم
5. در شهر ندا زنیم و گوییم
6. معشوقهٔ خویش را غلامیم
7. هم نام به باد داده هم ننگ
8. واندر طلب نشان و نامیم
9. لیکن شب و روز در خرابات
10. با رود وسرود و نقل و جامیم
11. واجب نبود نگار دیدن
12. زیرا که به کار ناتمامیم
13. دیوانه نهایم حاشلله
14. با عقل و هدایت تمامیم
15. نیکوست وصال یار با فال
16. زیرا که درین چنین مقامیم
17. عطار وجود خود برون نه
18. چون دانستی که ناتمامیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده