عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 619

1. بیار آن جام می تا جان فشانیم

2. نثاری بر سر جانان نشانیم

3. بیا جانا که وقت آن درآمد

4. که جان بر جام جان‌افشان فشانیم

5. چو بر جان آشکارا گشت جانان

6. ز غیرت جان خود پنهان فشانیم

7. دمی کز ما برآید بی غم او

8. در آن ماتم بسی طوفان فشانیم

9. چو دریا در خروش آییم وانگه

10. ز چشم خون‌فشان باران فشانیم

11. وگر در دیده آید غیر او کس

12. نمک در دیدهٔ گریان فشانیم

13. همان بهتر که در عشقش چو عطار

14. در از دریای بی‌پایان فشانیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خاور برآید سوی باختر
* نباشد ازین یک روش راست‌تر
شعر کامل
فردوسی
* شبنم ز باغبان نکشد منت وصال
* معشوق در کنار بود پاک دیده را
شعر کامل
صائب تبریزی
* دنیی آن قدر ندارد که برو رشک برند
* یا وجود و عدمش را غم بیهوده خورند
شعر کامل
سعدی