عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 650

1. کاری است قوی ز خود بریدن

2. خود را به فنای محض دیدن

3. مانند قلم زبان بریده

4. بر لوح فنا به سر دویدن

5. صد تنگ شکر چشیده هر دم

6. پس کرده سؤال از چشیدن

7. این راز شگرف پی ببردن

8. وانگاه ز خویش پی بریدن

9. صد توبه به یک نفس شکستن

10. صد پرده به یک زمان دریدن

11. در میکده دست بر گشادن

12. با ساقی روح می کشیدن

13. در پرتو دوست همچو شمعی

14. در خود به رسیدن و رسیدن

15. بی خویش شدن ز هستی خویش

16. در هستی او بیارمیدن

17. همچون عطار عشق او را

18. بر هستی خویشتن گزیدن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
* خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* غلام مردم چشمم که با سیاه دلی
* هزار قطره ببارد چو درد دل شمرم
شعر کامل
حافظ
* مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست
* به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
شعر کامل
حافظ