عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 709

1. ای چشم بد را برقعی بر روی ماه آویخته

2. صد یوسف گم گشته را زلفت به چاه آویخته

3. ماه است روی خرمت دام است زلف پر خمت

4. دلها چو مرغ اندر غمت از دامگاه آویخته

5. فرش بقا انداخته کوس فنا بنواخته

6. میزان عزت ساخته پیش سپاه آویخته

7. مردان ره را بارها بر لب زده مسمارها

8. پس جمله را بر دارها از چار راه آویخته

9. شمع طرب افروخته تا راز شمع آموخته

10. دل بی جنایت سوخته جان بی گناه آویخته

11. ای داده در دلها ندا، تا کرده دلها جان فدا

12. سرهای پیران هدی بر شاهراه آویخته

13. آن خواجهٔ روز جزا، بر چارسوی کبریا

14. از بهر دست آویز ما زلف سیاه آویخته

15. ابلیس را حالی عجب در بحر حرمان خشک لب

16. از بهر یک ترک ادب از سجدگاه آویخته

17. عطار این تفصیل‌دان وین قصه بی تأویل‌دان

18. عالم یکی قندیل دان، ز ایوان شاه آویخته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
* بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها
شعر کامل
سعدی
* ز خاور چو خورشید بنمود تاج
* گل زرد شد بر زمین رنگ ساج
شعر کامل
فردوسی
* طیره جلوه طوبی قد چون سرو تو شد
* غیرت خلد برین ساحت بستان تو باد
شعر کامل
حافظ