عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 711

1. ای ذره‌ای از نور تو بر عرش اعظم تافته

2. از عرش اعظم در گذر بر هر دو عالم تافته

3. آن ذره ذریت شده خورشید خاصیت شده

4. سر تا قدم نیت شده بر جان آدم تافته

5. اولاد پیدا آمده خلقی به صحرا آمده

6. پس بی‌محابا آمده بر بیش و بر کم تافته

7. یک موی تو در صبحدم بر گاو و آهو زد رقم

8. مشک است یا عنبر بهم موی تو بر هم تافته

9. بر عاشقان روی تو بر ساکنان کوی تو

10. در پرتو یک موی تو کاری است معظم تافته

11. عکس رخت از نه فلک بگذشته تا پشت سمک

12. بی واسطه بر یک به یک نوری مسلم تافته

13. گه جان پر اسرار را کرده فدا دیدار را

14. گاهی دل عطار را عشقت به یک دم تافته


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به بوی سیب قناعت کنم ز باغ جهان
* لباس خویش چو به از غبار خویش کنم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز خنده رویی گردون فریب رحم مخور
* که رخنه های قفس رخنه رهایی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* تهیدستی سخن را رنگ دیگر می دهد صائب
* ندارد ناله جانسوز چون نی پر شکر باشد
شعر کامل
صائب تبریزی