غزل شمارهٔ 733
1. ای گرد قمر خطی کشیده
2. دل در خط تو ز جان بریده
3. هم زلف تو توبهها شکسته
4. هم خط تو پردهها دریده
5. مشکی که بر خط تو گردی است
6. در گرد خط تو نارسیده
7. خط تو هزار بیش دارد
8. چون مشک خطا درم خریده
9. بر هیچ ورق ندیده خطی
10. خوشتر ز خط تو هیچ دیده
11. سر بر خط تو نهاده طوطی
12. سر سبزی خط تو گزیده
13. کس گرد قمر نشان نداده است
14. از قیر چنین خطی دمیده
15. تا دید دلم خط خوش تو
16. یک لحظه نماند آرمیده
17. چون خواست کشید پای از خط
18. وز خط تو خواست شد رمیده
19. در قیر خطت گرفت پایش
20. زان میآید به سر دویده
21. سر به سر خط تو نهاده عطار
22. وز خط دو کون سر کشیده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده