عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 755

1. اگر از نسیم زلفت اثری به جان فرستی

2. به امید وصل جان را، خط جاودان فرستی

3. ز پی تو پاک‌بازان به جهان در اوفتادند

4. چه اگر ز زلف بویی به همه جهان فرستی

5. ز تعجب و ز حیرت دل و جان به سر درآید

6. چو تو بوی زلف مشکین به میان جان فرستی

7. همه خلق تا قیامت به تحیر اندر افتد

8. اگر از رخت فروغی به جهانیان فرستی

9. عجب اینکه سر عشقت دو جهان چگونه پر شد

10. که تو سر عشق خود را به جهان نهان فرستی

11. چه عجب بود ز عطار اگر آیدش تفاخر

12. به جواهری که از دل به سر زبان فرستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرت گر بساید به ابر سیاه
* سرانجام خاک است ازو جایگاه
شعر کامل
فردوسی
* کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین
* آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* تو اعتماد مکن بر کمال و دانش خویش
* که کوه قاف شوی زود در هوات کنند
شعر کامل
مولوی