عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 808

1. خاک کوی توام تو می‌دانی

2. خاک در روی من چه افشانی

3. سر نگردانم از ره تو دمی

4. گر به خون صد رهم بگردانی

5. با چو من کس که ناتوان توام

6. بتوان کرد هرچه بتوانی

7. گر به خونم درافکنی ز درت

8. بر نگیرم ز خاک پیشانی

9. سر مهر غم تو در دل من

10. راز عشقت بس است پنهانی

11. گر به رویم نظر کنی نفسی

12. همه از روی من فرو خوانی

13. من ز درمان به جان شدم بیزار

14. جان من درد توست می‌دانی

15. گر مرا درد تو نخواهد بود

16. سر بگردانم از مسلمانی

17. هیچ درمان مرا مکن هرگز

18. که نیم جز به درد ارزانی

19. گفته بودی که دل ز تو ببرم

20. که ز دلداری و پریشانی

21. نتوانی که دل ز من ببری

22. دل چگونه بری چو درمانی

23. من ز عطار جان بخواهم برد

24. برهد از هزار حیرانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر بیاض گردن او خال دیدم، سوختم
* کاین نشان انتخاب از دیده گستاخ کیست؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* با تو گستاخی است گفتن ترک بدخویی نمای
* با دل خود گفته ایم آیینه را بی زنگ ساز
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد
* دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
شعر کامل
حافظ