عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 824

1. هر شبم سرمست در کوی افکنی

2. وز بر خویشم به هر سوی افکنی

3. در خم چوگان خویشم هر زمان

4. خسته و سرگشته چون گوی افکنی

5. گر بریزم پیش رویت اشک زار

6. همچو اشکم باز بر روی افکنی

7. چون همه تیری بیندازی تمام

8. پس کمان کین به بازوی افکنی

9. بوی گل اندر دماغ جان ما

10. زان سر زلف سمن بوی افکنی

11. گر سخن گویم ز چین زلف تو

12. از سر کین چین در ابروی افکنی

13. ور کشد مویی دل از زلف تو سر

14. حلق را در حلقهٔ موی افکنی

15. هر شبی عطار را تا وقت صبح

16. عاشقی دیوانه در روی افکنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اندرین شهر دلم بستهٔ گندم گونیست
* ورنه صد شهر چنین را به جوی نفروشم
شعر کامل
اوحدی
* سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
* آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* دنیا خوشست و مال عزیزست و تن شریف
* لیکن رفیق بر همه چیزی مقدمست
شعر کامل
سعدی