عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 85

1. جهانی جان چو پروانه از آن است

2. که آن ترسا بچه شمع جهان است

3. به ترسایی درافتادم که پیوست

4. مرا زنار زلفش بر میان است

5. درآمد دوش آن ترسا بچه مست

6. مرا گفتا که دین من عیان است

7. درین دین گر بقا خواهی فنا شو

8. که گر سودی کنی آنجا زیان است

9. بدو گفتم نشانی ده ازین راه

10. مرا گفتا که این ره بی نشان است

11. ز پیدایی هویدا در هویداست

12. ز پنهانی نهان اندر نهان است

13. فنا اندر فنای است و عجب این

14. که اندر وی بقای جاودان است

15. چو پیدا و نهان دانستی این راه

16. یقین می‌دان که نه این و نه آن است

17. به دین ما درآ گر مرد کفری

18. که عاشق غیر این دین کفر دان است

19. یقین می‌دان که کفر عاشقی را

20. بنا بر کافری جاودان است

21. اگر داری سر این پای در نه

22. به ترک جان بگو چه جای جان است

23. وگرنه با سلامت رو که با تو

24. سخن گفتن ز دلق و طیلسان است

25. برو عطار و تن زن زانکه این شرح

26. نه کار توست کار رهبران است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دور مجنون گذشت و نوبت ماست
* هر کسی پنج روز نوبت اوست
شعر کامل
حافظ
* نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
* دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
شعر کامل
حافظ
* راه هفتاد و دو ملت می شود اینجا یکی
* زینهار ای طالب حق از در دل نگذری
شعر کامل
صائب تبریزی