عطار_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 97

1. شادی به روزگار شناسندگان مست

2. جانها فدای مرتبهٔ نیستان هست

3. از ناز برکشیده کله گوشهٔ بلی

4. در گوش کرده حلقه معشوقهٔ الست

5. گاهی ز فخر تاج سر عالمی بلند

6. گاهی ز فقر خاک ره این جهان پست

7. دستار عقلشان کف طرار عشق برد

8. بازار توبه‌شان شکن زلف لا شکست

9. برخاستند از سر اسرار هر دو کون

10. چون شاه عشق در دل ایشان فرو نشست

11. زنجیر در میان و نمد دربرند از آنک

12. مردی که راه فقر به سر برد حیدر است

13. آنجا که پای جای ندارد فشرده پای

14. وانجا که دست جای ندارد فشانده دست

15. در قعر بحر نور فرو خورده غوطها

16. وز شوق ذوق ملک عدم نیستی به هست

17. عطار جام دولت ایشان به کف گرفت

18. جاوید از آن شراب معطر بماند مست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از آن افیون که ساقی در می‌افکند
* حریفان را نه سر ماند نه دستار
شعر کامل
حافظ
* کسی که دست به زلف دراز او دارد
* چرا به دامن این عمر مختصر چسبد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* مجلسی سازم با بربط و با چنگ و رباب
* با ترنج و بهی و نرگس و با نقل و کباب
شعر کامل
منوچهری