عطار_الهی نامهبخش نهم (فهرست)

شمارهٔ 9-(7) حکایت دیوانه که اشک می‬ریخت

1. یکی دیوانه می‌ریخت اشکِ بسیار

2. یکی گفتش چرا گرئی چنین زار

3. بگویم، گفت ازانم خون فشانی

4. که تا دل سوزدش بر من زمانی

5. یکی گفتش که او را دل نباشد

6. کسی کین گوید او عاقل نباشد

7. جوابش داد آن دیوانه پیشه

8. که او دارد همه دلها همیشه

9. همه دلها که او دارد شگرفست

10. چه گونه دل ندارد این چه حرفست

11. همه چیزی که اینجا هست از آنجاست

12. بدو نیک و بلند و پست از آنجاست

13. پس این دلهای ما ز آنجا بوَد نیز

14. دل تنها نمی‌گویم همه چیز

15. ترا گر خَیر و شرّ آید دوایت

16. از آنجا می‌توان کردن روایت

17. ببین تا خاک جبریل از چه خون کرد

18. که قوم سامری را سرنگون کرد

19. ولی چون باد ازو در مریم آمد

20. ز روح الله حیات عالم آمد

21. بدان اینجا که خیر و شر از آنجاست

22. اگر نفعست از آنجا ضر از آنجاست

23. تو زان رو بیخبر از قدس پاکی

24. که اندر تنگنای آب و خاکی

25. اگر تو زین خراب آزاد گردی

26. چو گنجی در خراب آباد گردی

27. هم اینجا گرچه زین دل خسته باشی

28. بدل باری بحق پیوسته باشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بوی گل و باد سحری بر سر راهند
* گر می روی از خود، به ازین قافله ای نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت
* که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی
شعر کامل
صائب تبریزی
* حکایت لب شیرین کلام فرهاد است
* شکنج طره لیلی مقام مجنون است
شعر کامل
حافظ