عطار_الهی نامهبخش چهاردهم (فهرست)

شمارهٔ 20-(18) حکایت عیسی علیه السلام با جهودان

1. بکوئی می فرو شد عیسی پاک

2. جهودانش بسی دشنام بی باک

3. بدادند و خوشی آن پاک زاده

4. دعا می‌گفتشان روئی گشاده

5. یکی گفتش نمی‌کردی پریشان

6. ز دشنام و دعاگوئی بر ایشان؟

7. مسیحش گفت هر دل جان که دارد

8. از آن خود کند خرج آن که دارد

9. ترا نقدی که در دریای جانست

10. اگر موجی زند از جنسِ آنست

11. ولیکن تا دم آخر نیاید

12. ترا نقد درون ظاهر نیاید

13. محکّ جانِ مردان آن زمانست

14. که اعمی آن زمان صاحب عیانست

15. غم فردا ترا امروز باید

16. دلت از خوفِ آن جانسوز باید

17. بباید هر دمت صد بار مردن

18. که بتوانی تو این وادی سپردن

19. اگر از ابر بارد بر توآتش

20. تو می‌باید که باشی در میان خوش

21. اگر در وقتِ جان دادن خوش آئی

22. بمعنی گرم‌تر از آتش آئی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برگ نسرین ترا بی خار می‌یابم هنوز
* باغ رخسارت پر از گلنار می‌یابم هنوز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بی‌نیازی را که هم دل تفته بینی هم جگر
* شرب عزلت هم تباشیرش دهد هم ناردان
شعر کامل
خاقانی
* آسیای فلک از آب مروت خالی است
* تا دلت چاک چو گندم نشود نان مطلب
شعر کامل
صائب تبریزی