عطار_الهی نامهبخش بیست و یکم (فهرست)

شمارهٔ 9-(7) حکایت ابوعلی فارمدی

1. چنین دادند ره بینان دمساز

2. خبر از بوعلی فاربد باز

3. که گفت ای مرد نه خوش شو بخواندن

4. نه دل ناخوش کن از خُسران و راندن

5. قبول خویش را مشمر غنیمت

6. مشو گر رَد شوی هرگز هزیمت

7. که چون نفریبی از نعمت دمی تو

8. نگردی از بلا پست غمی تو

9. برون این همه رنگ دگرگون

10. برنگی دیگرت آرند بیرون

11. اگر این رنگ افتد بر رگویت

12. دو عالم عنبرین گردد ز بویت

13. اگر این رنگ یابی ای یگانه

14. نباید هیچ چیزت جاودانه

15. همه چیزی چو ازتو چیز گردد

16. ترا کی مَیلِ چیزی نیز گردد

17. چو تو دائم تو باشی بی بهانه

18. همه چیزی توداری جاودانه

19. چو دائم محو باشی در الهی

20. ز تو خواهند امّا تو نخواهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یک دست جام باده و یک دست جعد یار
* رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
* مگر از مردمک دیده مدادی طلبیم
شعر کامل
حافظ
* جای دل در سینه صد پاره دارم آتشی
* شعله را چون گل درون پیرهن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری