عطار_الهی نامهبخش هفتم (فهرست)

شمارهٔ 9-(7) حکایت زلیخا

1. عزیزی از زلیخا کرد درخواست

2. که چون یوسف ببردت دل بگو راست

3. که گر این دل تو داری می‌کنی ناز

4. اگر می‌خواهی از یوسف تو دل باز

5. زلیخا خورد سوگندی قوی دست

6. که گر موئیم از دل آگهی هست

7. نمی‌دانم دلم عاشق چرا شد

8. وگر عاشق شد او باری کجا شد

9. چو یوسف هیچ دل محکم ندارد

10. زلیخا نیز این دل هم ندارد

11. چو نه این یک نه آن بر کار بودست

12. نه این دلبر نه آن دلدار بودست

13. کنون این دل کجا شد در میانه

14. چه گویم زین طلسم و این بهانه

15. زهی چوگان که گوئی را چنان کرد

16. که از مشرق سوی مغرب دوان کرد

17. پس آنگه گفت هان ای گوی چالاک

18. بهش رَو تا نیفتی در گَو خاک

19. که گر تو کژ روی ای گوی در راه

20. بمانی تا ابد در آتش و چاه

21. چو سیر گوی بی چوگان نباشد

22. گناه از گوی سرگردان نباشد

23. اگرچه آن گنه نه کردن تست

24. ولیکن آن گنه درگردن تست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم
* که نو پروازم و شاخ بلندی آشیان دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* نرگست در طاق ابرو از چه خفتد بی خبر
* زانکه جای خواب مستان گوشهٔ محراب نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* چیده ایم از دو جهان دامن الفت چون سرو
* هر که از ما گذرد آب روان می دانیم
شعر کامل
صائب تبریزی