عطار_منطق‌الطیرعذر آوردن مرغان (فهرست)

شمارهٔ 46-گفتار مردی صوفی از روزگار خود

1. صوفیی را گفت مردی نامدار

2. کای اخی چون می‌گذاری روزگار

3. گفت من در گلخنی‌ام مانده

4. خشک لب ، تر دامنی‌ام مانده

5. گردهٔ نشکستم اندر گلخنم

6. تا که نشکستند آنجا گردنم

7. گر تو در عالم خوشی جویی دمی

8. خفتهٔ یا باز می‌گویی همی

9. گر خوشی جویی، در آن کن احتیاط

10. تا رسی مردانه زان سوی صراط

11. خوش دلی در کوی عالم روی نیست

12. زانک رسم خوش دلی یک موی نیست

13. نفس هست اینجا که چون آتش بود

14. در زمانه کو دلی تا خوش بود

15. گر چو پرگاری بگردی در جهان

16. دل خوشی یک نقطه کس ندهدنشان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز مگو که کعبه ز بت خوشتر است
* هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز
* بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* بجای سخن گر بتو جان فرستم
* چنان دان که زیره بکرمان فرستم
شعر کامل
سیف فرغانی