عطار_منطق‌الطیربیان وادی توحید (فهرست)

شمارهٔ 5-حکایت عاشقی که در پی معشوق خود را در آب افکند

1. از قضا افتاد معشوقی در آب

2. عاشقش خود را درافکند از شتاب

3. چون رسیدند آن دو تن با یک دگر

4. این یکی پرسید از آن کای بی‌خبر

5. گر من افتادم در آن آب روان

6. از چه افکندی تو خود را در میان

7. گفت من خود را در آب انداختم

8. زانک خود را از تو می‌نشناختم

9. روزگاری شد که تا شد بی‌شکی

10. با تویی تو یکی من یکی

11. تو منی یا من توم، چند از دوی

12. با توم من ، یا توم، یا تو توی

13. چون تو من باشی و من تو بر دوام

14. هر دو تن باشیم یک تن والسلام

15. تا توی برجاست در شرکست یافت

16. چون دوی برخاست توحیدت بتافت

17. تو درو گم گرد، توحید این بود

18. گم شدن کم کن تو، تفرید این بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند
* درخت گل همه بیبرگ و بار خواهد ماند
شعر کامل
اوحدی
* شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
* که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
شعر کامل
حافظ
* زهی جماعت کوته نظر که سرو سهی را
* گمان برند که چون قد دلربای تو باشد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی