عطار_منطق‌الطیربیان وادی فقر (فهرست)

شمارهٔ 1-بیان وادی فقر

1. بعد ازین وادی فقرست و فنا

2. کی بود اینجا سخن گفتن روا

3. عین وادی فراموشی بود

4. لنگی و کری و بیهوشی بود

5. صد هزاران سایهٔ جاوید تو

6. گم شده بینی ز یک خورشید تو

7. بحرکلی چون بجنبش کرد رای

8. نقشها بر بحر کی ماند بجای

9. هر دو عالم نقش آن دریاست بس

10. هرک گوید نیست این سوداست بس

11. هرک در دریای کل گم بوده شد

12. دایما گم بودهٔ آسوده شد

13. دل درین دریای پر آسودگی

14. می‌نیابد هیچ جز گم بودگی

15. گر ازین گم بودگی بازش دهند

16. صنع بین گردد، بسی رازش دهند

17. سالکان پخته و مردان مرد

18. چون فرو رفتند در میدان درد

19. گم شدن اول قدم، زین پس چه بود

20. لاجرم دیگر قدم را کس نبود

21. چون همه در گام اول گم شدند

22. تو جمادی گیر اگر مردم شدند

23. عود و هیزم چون به آتش در شوند

24. هر دو بر یک جای خاکستر شودند

25. این به صورت هر دو یکسان باشدت

26. در صفت فرق فراوان باشدت

27. گر پلیدی گم شود در بحر کل

28. در صفات خود فروماند بذل

29. لیک اگر پاکی درین دریا بود

30. او چون بود در میان زیبا بود

31. نبود او و او بود، چون باشد این

32. از خیال عقل بیرون باشد این


بعدی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
* پیاله گیر که عمر عزیز بی‌بدل است
شعر کامل
حافظ
* مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
* گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را
شعر کامل
سعدی
* همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
* به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
شعر کامل
حافظ