لینک اشتراک گذاری
کپی شد
عطار_مختارنامهباب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان
شمارهٔ 31 : در حیرانی بنده وآزاد هنوز
شمارهٔ 32 : تیری که ز شستِ حکمِ جانان گذرد
شمارهٔ 33 : گاه از شادی چو شمع میافروزم
شمارهٔ 34 : جانا! ز غم عشق تو فریاد مرا
شمارهٔ 35 : زلفت که از او نفع و ضرر در غیب است
شمارهٔ 36 : بیچاره دلم که راحت جان میجست
شمارهٔ 37 : هم شیوهٔ سودای تو نتوان دانست
شمارهٔ 38 : پای از تو فرو شد به گِلم میدانی
شمارهٔ 39 : آنها که درین درد مرا میبینند
شمارهٔ 40 : دل سِرّ تو در نو و کهن بازنیافت
شمارهٔ 41 : جز درد تو درمان دل ریشم نیست
شمارهٔ 42 : حالم ز من سوخته خرمن بمپرس
شمارهٔ 43 : هجرِ تو هلاکِ من بگوید با تو
شمارهٔ 44 : غم کشته و رنج دیده خواهم مردن
شمارهٔ 45 : چون کار ز دست رفت گفتار چه سود
شمارهٔ 46 : گر جان گویم عاشق آن دیدار است
شمارهٔ 47 : دل رفت و نگفت دلستانم که چه بود
شمارهٔ 48 : عمری دل این سوخته تن در خون داد
شمارهٔ 49 : جز جان، صفت جان، که تواند گفتن
شمارهٔ 50 : جانی که به رمز، قصّهٔ جانان گفت
شمارهٔ 51 : در فقر، دل و روی سیه باید داشت
شمارهٔ 52 : سرّی که دلِ دو کَوْن خون داند کرد

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* وجود عاریتی خانه‌ایست بر ره سیل
* چراغ عمر نهادست بر دریچهٔ باد
شعر کامل
سعدی
* باش تا خواجه درین باب چه گوید، چه کند
* آب چون زنگ خورد یا می چون آب بقم
شعر کامل
فرخی سیستانی
* بهر قربانی آن چشم سیه باید ریخت
* خون هر آهوی مشکین که به دشت ختن است
شعر کامل
فروغی بسطامی