عطار_مختارنامهباب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق (فهرست)

شمارهٔ 6

1. دوش آمد و گفت: «در درون ما را باش

2. در خاک نشین و غرقِ خون ما را باش»

3. بر من میزد تاکه ز من هیچ نماند

4. چون هیچ شدم گفت: «کنون ما را باش!»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای عشق پیش هر کسی نام و لقب داری بسی
* من دوش نام دیگرت کردم که درد بی‌دوا
شعر کامل
مولوی
* نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
* که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
شعر کامل
سعدی
* مریز اشکِ من ای چشم خون گرفته که خواهم
* کنم نثار رهش آن دُر ِنسفتۀ خود را
شعر کامل
جامی