عطار_مختارنامهباب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد (فهرست)

شمارهٔ 104

1. گفتم:‌جانا! عهد و قرارت این است

2. مینشمریم هیچ، شمارت این است

3. گفتا که تو شمعی همه شب زار بسوز

4. چون روز درآید همه کارت این است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تسلی دل خود می‌دهم به ملک محبت
* گهی به دانهٔ اشکی، گهی به شعله آهی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* سیلی از گریهٔ من خاست ولی می‌ترسم
* که بلایی رسد آن سرو سهی بالا را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چو دستهای چنارست هر دو دستم سست
* وگرنه پیرهن از جور تو چو گل بدرم
شعر کامل
انوری