عطار_مختارنامهباب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد (فهرست)

شمارهٔ 106

1. دی میگفتم دستِ من و دامنِ او

2. چون خونِ من او بریخت در گردنِ او

3. پروانه به پای شمع از آن افتادست

4. تا شمع به اشکِ خود بشوید تنِ او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فردا که خاک مرده به حشر آدمی کنند
* ای باد خاک من مطلب جز به کوی دوست
شعر کامل
سعدی
* بوی گل و بانگ مرغ برخاست
* هنگام نشاط و روز صحراست
شعر کامل
سعدی
* کبوتری که نیاید به زیر پنجهٔ شاه
* سرش ز دست قضا پایمال شاهین باد
شعر کامل
فروغی بسطامی