عطار_مختارنامهباب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع (فهرست)

شمارهٔ 43

1. شمع آمد و گفت: اگر لبم پُرخنده است

2. بر خود خندم که چشم من گرینده است

3. از سر تیزی سرم به پای افکنده است

4. کان سر تیزی ز آتش سوزنده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
* ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی
شعر کامل
حافظ
* من چه دارم درنظر تا دل به آن خرم کنم؟
* پسته از یاد شکر در پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* بگیر دست بتی وز زمانه دست بدار
* غلام سرو قدی باش و از جهان آزاد
شعر کامل
عبید زاکانی