بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 104

1. ای چشم تو مهمیز جنون وحشی رم را

2. ابروی تو معراج دگر پایهٔ خم را

3. گیسوی تو دامی‌ست که تحریر خیالش

4. از نال به زنجیرکشیده‌ست قلم را

5. با این قد و عارض به چمن‌گر بخرامی

6. گل‌، تاج به خاک افکند و سروعلم را

7. اسرار دهانت به تأمل نتوان یافت

8. از فکر،‌کسی پی نبرد راه عدم را

9. عمری‌ست‌که در عالم سودای محبت

10. از نالهٔ من نرخ بلندست الم را

11. چندن نرمیدم ز تعلق که پس از مرگ

12. خاکم به بر خویش‌کشد نقش قدم را

13. از آه اثر باخته‌ام باک مدارید

14. تیغم عوض خون همه‌جا ریخته دم را

15. مینای من و الفت سودای شکستن

16. حیف است به یاقوت دهم سنگ ستم را

17. تا چند زنی بال هوس در طلب عیش

18. هشدارکه ازکف ندهی دامن غم را

19. بک معنی فردیم‌که در وهم نگنجد

20. هرگه به تأمل نگری صورت هم را

21. خورشید ز ظلمتکدة سایه برون است

22. تاکی ز حدوث آینه سازید قدم را

23. بیدل چوخزف سهل بودگوهر بی‌آب

24. از دیدة تر قطع مکن نسبت نم را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با مدعی بگوی که ما خود شکسته‌ایم
* محتاج نیست پنجه که با ما درافکنی
شعر کامل
سعدی
* خمار آلوده ام، سود و زیان خود نمی دانم
* به یک پیمانه سودا می کنم دنیی و عقبی را
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
* بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
شعر کامل
حافظ