بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1042

1. عالم گرفتاری‌، خوش تسلسلی دارد

2. جوش نالهٔ زنجیر، باغ سنبلی دارد

3. همچو کوزهٔ دولاب هر چه زیر گردون است

4. یا ترقی آهنگ است یا تنزلی دارد

5. پرفشانی عشق است رنگ و بوی این‌گلشن

6. هر گلی که می‌بینی بال بلبلی دارد

7. گر تعلق اسباب‌، عرض صد جنون‌نازست

8. بی‌نیازی ما هم یک تغافلی دارد

9. بار شکوه‌پیمایی بر دل پر افتاده‌ست

10. تا تهی نمی‌گردد شیشه قلقلی دارد

11. خواه برتأمل زن خواه لب به حرف افکن

12. سیر این بهارستان غنچه و گلی دارد

13. ز انفعال مخموری سرخوش تسلی باش

14. جبهه تا عرق‌پیماست ساغر مُلی دارد

15. رنج زندگی بر ما نیستی‌ گوارا کرد

16. زین محیط بگذشتن در نطر پلی دارد

17. می‌کشد اسیران را از قیامت آنسوتر

18. شاهد امل بیدل طرفه کاکلی دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
* تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس
شعر کامل
حافظ
* مشو زنهار ایمن از خمار باده عشرت
* که دارد خنده گل گریه تلخ گلاب از پی
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو از آن پای گرفتست به یک جای مقیم
* که اگر با تو رود شرمش از آن ساق آید
شعر کامل
سعدی