بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1244

1. چو شمع هیچکس به زیانم نمی‌کشد

2. در خاک و خون به غیر زبانم نمی‌کشد

3. دارد به عرصه‌گاه هوس هرزه‌تاز حرص

4. دست شکسته‌ای‌ که عنانم نمی‌کشد

5. سیرشکبشه‌رنگی من‌کم زسرمه نیست

6. عبرت چرا به چشم بتانم نمی‌کشد

7. تصوبر خودفروشی لبهای خامشم

8. جز تخته هیچ جنس دکانم نمی‌کشد

9. ناگفته به حدیث جفای پری‌رخان

10. این شکوه تا به مهر دهانم نمی‌کشد

11. شمشیربرق جوهرآهم ولی چه سود

12. از خودگذشتنی به فسانم نمی‌کشد

13. شهرت نواست ساز زمینگیری‌ام چو شمع

14. هرچند خار پا به سنانم نمی‌کشد

15. مشت خسی ستمکش ‌یأسم ‌که موج هم

16. از ننگ ناکسی به ‌کرانم نمی‌کشد

17. در پردهٔ ترنگ‌، پری‌خیز نغمه‌ای‌ست

18. دل جز به‌ کوی شیشه ‌گرانم نمی‌کشد

19. چون تیشه پیکر خم من طاقت‌آزماست

20. مفت مصوری‌ که ‌کمانم نمی‌کشد

21. رخت شرار جسته ندانم ‌کجا برم

22. دوش امید بار گرانم نمی‌کشد

23. بیدل ز ننگ طینت بیکار سوختم

24. افسوس دست من ز حنا نم نمی‌کشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نفسی بیا و بنشین سخنی بگوی و بشنو
* که قیامتست چندان سخن از دهان خندان
شعر کامل
سعدی
* بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
* بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
شعر کامل
حافظ
* ای جویبار راستی از جوی یار ماستی
* بر سینه‌ها سیناستی بر جان‌هایی جان فزا
شعر کامل
مولوی