بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1243

1. بار ما عمری‌ست دوش چشم حیران می‌کشد

2. محمل‌اجزای ما چون شمع مژگان می‌کشد

3. ناتوانان مغتنم دارید وضع عاجزی

4. کزغرورطاقت آسودن به جولان می‌کشد

5. ما ضعیفان آنقدرها زحمت یاران نه‌ا‌یم

6. سایه باری دارد اما هرکس آسان می‌کشد

7. هیچکس ‌در مزرع امکان قناعت‌پیشه نیست

8. گر همه گندم بود خمیازهٔ نان می‌کشد

9. صلح و جنگ‌ عرصهٔ ‌غفلت تماشاکردنی‌ست

10. تیر در کیش‌ است و خلق‌ از سینه‌ پیکان‌ می‌کشد

11. دوری انس است استعداد لذتهای خلق

12. طفل می‌برد ز شیر آن‌دم‌که دندان می‌کشد

13. التفات رنگ امکان یکقلم آلودگی‌ست

14. مفت نقاشی‌کزین تصویر دامان می‌کشد

15. وحشت‌ آهنگی ز فکر خویش بیرون آ، که شمع‌

16. پا ز دامن تاکشد سر از گریبان می‌کشد

17. محو او را هر سر مو یک جهان بالیدن است

18. گاه حیرت داغم از قدی که مژگان می‌کشد

19. می‌روم از خویش و جز حیرت دلیل‌جهد نیست

20. وحشتم در خانه ی آیینه میدان می کشد

21. جسم‌گرشد خاک بیدل رفع اوهام دویی‌ست

22. شخص از آیینه‌گم‌کردن چه نقصان می‌کشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب
* نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب
شعر کامل
وحشی بافقی
* اشک بدخواهت از حسد چو بقم
* روی بدگویت از عنا چو زریر
شعر کامل
انوری
* در زلف بتان، مپیچ، ای دل
* کاین رشته سری دراز دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی