بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1261

1. پر هما چه‌ کند بخت اگر دگرگون شد

2. اطاقه است دم ماکیان چو واژون شد

3. در اهل مزبله کسب کمال کناسی‌ست

4. نباید اینهمه مقبول عالم دون شد

5. جنون حرص پس از مرگ نیز درکار است

6. هزار گنج ته خاک ملک قارون شد

7. فسانهٔ تو اگر موجد عدم نشود

8. مبرهن است‌ که لیلی نماند و مجنون شد

9. به‌گفتگو مده ازکاف حضور جسیت

10. عنان ‌گسست چو از دانه ریشه بیرون شد

11. حصول آبله‌پا مزد بی‌سر و پایی‌ست

12. کفیل این‌گهرم سعی‌کوه و هامون شد

13. عروج عالم اقبال بیخودی دگر است

14. به‌گردش آنچه ز رنگم پریدگردون شد

15. نوای ساز رعونت قیامت‌انگیز است

16. به خدمت رگ ‌گردن نمی‌توان خون شد

17. بهار غیرت مرد آبیاری خون داشت

18. عرق چکید به‌ کیفتی ‌که‌ گلگون شد

19. زمان فرصت هر چیز مغتنم شمرید

20. که تا به حشر نخواهد شد آنچه اکنون شد

21. بر آن ستمزده بیدل ز عالم اوهام

22. چه ظلم رفت که مجنون نشد فلاطون شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را
* که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد
شعر کامل
حافظ
* بوی گل از ادب نکند پای خود دراز
* در سایه گلی که بود خوابگاه تو
شعر کامل
صائب تبریزی
* غلام همت دردی کشان یک رنگم
* نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
شعر کامل
حافظ