بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1295

1. از دلم‌بگذشت و خون‌در چشم حیرت‌ساز ماند

2. گرد رنگی یادگارم زان بهار ناز ماند

3. پیش از ایجاد توهم جوهر جان داشت جسم

4. تا پری در شوخی آمد شیشه از پرواز ماند

5. کاروان ما و من یکسر شرر دنباله است

6. امتیازی دامن وحشت‌گرفت و باز ماند

7. شمع یک‌رنگی ز فانوس خموشی روشن است

8. نیست جز تار نفس چون ناله از آواز ماند

9. امتیاز گوشه‌گیری دام راه کس مباد

10. صید ما از آشیان در چنگل شهباز ماند

11. حلقهٔ سرگشتگی دارد به‌ گوش گردباد

12. نقش‌پایی‌هم‌گر از مجنون به‌صحرا باز ماند

13. کیست در راهت دلیل ‌کاروان شوق نیست

14. ناله بال افشاند هرجا طاقت پرواز ماند

15. داغ نیرنگ وفا را چاره نتوان یافتن

16. جلوه خلوت‌پرور و نظاره بیرون‌تاز ماند

17. تا به بیرنگیست‌سیر پرفشانیهای رنگ

18. یافت انجام آنکه سر در دامن آغاز ماند

19. صیقل تدبیر برآیینهٔ ما زنگ ریخت

20. شعلهٔ این تیغ آخر در دهان‌گاز ماند

21. یاد عمر رفته بیدل خجلت بیحاصلی‌ست

22. باز پیوستن ندارد آنچه از ما باز ماند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
* وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است
شعر کامل
حافظ
* ای نفس نوح بیا وی هوس روح بیا
* مرهم مجروح بیا صحت بیمار بیا
شعر کامل
مولوی
* یار بگذشت، از همه خندان و از من خشمناک
* عمر بر من مشکل و بر دیگران آسان گذشت
شعر کامل
هلالی جغتایی