بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1592

1. خیال چشم‌که ساغر به چنگ می‌آید

2. که عالمی به نظرشیشه رنگ می‌آید

3. به حیرتم چو نفس قاصد چه مکتوبم

4. که رفتنم همه جا بی‌ درنگ می‌آید

5. کجا روم‌ که چو اشکم به هر قدم زدنی

6. هزار قافلهٔ عذر لنگ می‌آید

7. چه همت است ‌که نازد کسی به ترک هوس

8. مرا گذشتن ازین نام ننگ می‌آید

9. دل از فریب صفا جمع‌کن‌ که آخرکار

10. ز آب آینه‌ها زیر زنگ می‌آید

11. به‌ گمرهی زن و از منت خیال برآ

12. که خضر نیز ز صحرای بنگ می‌آید

13. غبار دل ز پر افشانی نفس درباب

14. که هرچه هست درین خانه تنگ می‌آید

15. اعانت ضعفا مایهٔ ظفر گیرید

16. پر شکسته به ‌کار خدنگ می‌آید

17. خموش باش که تا دم زنی درین کهسار

18. هزار شیشه به پای ترنگ می‌آید

19. به هر نگین ‌که نهی‌ گوش و فهم نام‌ کنی

20. صدای ‌کوفتن سر به سنگ می‌آید

21. ز خود به یاد نگاه‌که می‌روی بیدل

22. که از غبار تو بوی فرنگ می‌آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد
* تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
شعر کامل
سعدی
* معلم، غالبا، امروز درس عشق می‌گوید
* که در فریاد می‌بینیم طفلان را به مکتب‌ها
شعر کامل
هلالی جغتایی
* بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
* بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
شعر کامل
مولوی