بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1608

1. چو شمع بر سرت اقبال و جاه می‌گرید

2. به اوج قدر نخندی‌کلاه می‌گرید

3. در آن بساط که انجام کار نومیدی‌ ست

4. اگرگداست وگر پادشاه می‌گرید

5. به عیش‌، خاصیت شیشه‌های می داریم

6. که خنده بر لب ما قاه قاه می‌گرید

7. به امتحان وفا جبهه چشمهٔ عرق است

8. ز شرم دعوی باطل‌گواه می‌گرید

9. گزیرنیست شب تیره را زشمع وچراغ

10. همیشه دیدهٔ بخت سیاه می‌گرید

11. چه سان رسیم به مقصدکه تا قدم زده‌ایم

12. شکست آبله در خاک راه می‌گرید

13. به نا امیدی دل‌کیست چشم بازکند

14. بس است اگر مژه‌ای گاه‌گاه می‌گرید

15. ز شمع‌کشته شنیدم‌که صبحدم می‌گفت‌:

16. دگر چه دیده‌ گشایم نگاه می‌گرید

17. ترحم‌کرم‌توست بروضیع وشریف

18. که ابر بر گل و خار و گیاه می‌گرید

19. کراست یادکه در بارگاه رحمت عام

20. صواب خنده‌ کند یا گناه می‌گرید

21. نه اشک شمعم ونی شبنم سحربیدل

22. چه عبرتم‌ که به حال من آه می‌گرید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین
* که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی
* عزتم بین که بر آرنده ی حاجات هنوز
* از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است
شعر کامل
عرفی شیرازی