بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1750

1. تب و تاب بیهُده تا کجا به ‌گشاد بال و پر از نفس

2. سر رشته وقف‌ گره‌ کنم دلی آورم به بر از نفس

3. به هزار کوچه شتافتم‌، چه ترانه‌ها که نیافتم

4. رگی از اثر نشکافتم ‌که رسد به نیشتر از نفس

5. غم زندگی به‌ کجا برم‌،‌ ستم هوس به ‌که بشمرم

6. چو حباب هرزه نشسته‌ام به فشار چشم تر از نفس

7. سر و کار فطرت منفعل‌، به خیال می‌کندم خجل

8. که چرا عیار گداز دل نگرفت شیشه‌گر از نفس

9. ز جنون فرصت پرفشان نزدودم آینهٔ وفا

10. چو شرار داغم از آتشی‌ که نگشت صرفه‌بر از نفس

11. تک و تاز عرصهٔ بی‌نشان‌، به خیال می‌بردم‌ کشان

12. به هوا اگر ندهد عنان به ‌کجا رسد سحر از نفس

13. به غبار عالم وهم و ظن‌، نرسیده‌ای‌ که‌ کنی وطن

14. عبث انتظار عدم مده به شتاب پیشتر از نفس

15. به دو دم تعلق آب و گل‌، مشو از حضور عدم خجل

16. که نشاط خانهٔ آینه‌، نبرد غم سفر از نفس

17. ز ترانهٔ نی نوحه‌گر به‌ خروش هرزه‌ گمان مبر

18. همه را به عالم بی‌اثر، اثری‌ست در نظر از نفس

19. کلف تصور زندگی‌، مفکن به ‌گردن آگهی

20. چقدر سیه شود آینه‌ که به ما دهد خبر از نفس

21. مگشا چو بیدل بیخبر، در هر ترانهٔ بی‌اثر

22. بفشار لب به هم آنقدر که هوا رود به در از نفس


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پا کشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق
* هر که را چون سرو اینجا پای در گل ماندماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
* و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
شعر کامل
حافظ