بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1775

1. در آن کشورکه پیشانی‌گشاید حسن جاوبدش

2. گرفتن تا قیامت بر ندارد نام خورشیدش

3. ز خویشم می‌برد جایی‌که می‌گردم بهار آنجا

4. نگاه ساغر ایمای گل بادام تمهیدش

5. به‌گلزاری‌که الفت دسته بند موی مجنونست

6. هوا هر چند بالد نگذرد از سایهٔ بیدش

7. اشارات حقیقت بر مجاز افکند آگاهی

8. خرد هرجا پری در جلوه آمد شیشه فهمیدش

9. ز بس اسرار پیدایی دقیق افتاده است اینجا

10. نظر واکرد برکیفیت خویش آنکه پوشیدش

11. گر این یأس از شمار سال و ماه‌ کلفتم خیزد

12. مه نو خم شود چندان‌که از دوش اوفتد عیدش

13. به چندین جام نتوان جز همان یک نشئه پیمودن

14. تو هم پیمانه‌ای داری که پرکرده‌ست جمشیدش

15. جنون مضرابی ناموس الفت نغمه‌ها دارد

16. شکست از هر چه باشد می‌زند بر سایه امیدش

17. چه مقدار آگهی بر خویش چیند قطره از دریا

18. خیالت راست تحقیقی‌ که ممکن نیست تقلیدش

19. نپردازی به فکر نغمهٔ تحقیق من بیدل

20. که چرخ اینجا خمیدن می‌کشد با چنگ ناهیدش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای آنکه ز کفر دین تو بیرون آری
* وز کوه و کمر نگین تو بیرون آری
شعر کامل
عطار
* چشم دل باز کن که جان بینی
* آنچه نادیدنی است آن بینی
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* ضرورتست که نیک کند کسی که شناخت
* که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
شعر کامل
سعدی