بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1818

1. ای خیال آوارهٔ نیرنگ هوش

2. تا توانی در شکست رنگ ‌کوش

3. تا نفس باقیست ما و من بجاست

4. شمع بی‌کشتن نمی‌گردد خموش‌

5. زندگی در ننگ هستی مردنست

6. خاک‌گرد و، عیب ما و من بپوش

7. زبن خمستان گرمی دل برده‌اند

8. همچو می با خون خود چندی بجوش

9. از جراحت‌زار دل غافل مباش

10. رنگها دارد دکان گلفروش

11. عشق اگر نبود هوس هم عالمی‌ست

12. نیست خون دل ‌گوارا، می بنوش

13. خاک من بر باد رفت و خامشم

14. همچو صبحم در نفس خون شد خروش

15. تر دماغان از مخالف ایمنند

16. گاه خشکی باد می‌پیچد به ‌گوش

17. یارب از مستی نلغزد پای من

18. اشک مینا خانه‌ای دارد به دوش

19. زندگانی نشئهٔ وهمش رساست

20. تا نمی‌میری نمی‌آیی به هوش

21. گر لباس سایه از دوش افکنی

22. می‌کند عریانیت خورشید پوش

23. یأس بر جا ماند و فرصت ها گذشت

24. امشب ما نیست جز اندوه دوش

25. تا مگر بیدل دلی آری به دست

26. در تواضع همچو زلف یار کوش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
* که رنج خاطرم از جور دور گردون است
شعر کامل
حافظ
* در گلستانی که آن سرو میان باریک هست
* سرو را در دیده باریک بین اندام نیست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
* از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
شعر کامل
حافظ