بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 184

1. سطر یقین به حک داد تکرار بی‌حد ما

2. این دشت جاده‌گم‌کرد ز رفت و آمد ما

3. افسرد شمع امید در چین دامن شب

4. یک آستین نمالید آن صبح ساعد ما

5. شاید به پایبوسی نازیم بعد مردن

6. غیر از حنا مکارید در خاک مشهد ما

7. در دیر بوالفضولیم‌، درکعبه ناقبولیم

8. یارب شکست دل‌کن محراب معبد ما

9. هرجا به خود رسیدیم‌، زین بیشترندیدیم

10. کآثار مقصد ز ما می‌جست مقصد ما

11. تجدیدرنگ هستی بریک و تیره نگذاشت

12. شغل فنای ما شد عیش مجدد ما

13. افراط ناقبولی بر خاک آبرو چید

14. مغز جهات‌گردید از شش طرف رد ما

15. سیرمحیط خواهی بر موج وکف نظرکن

16. مطلق دگر چه دارد غیر از مقید ما

17. گفتیم از چه دانش سبقت‌کنیم بر خلق

18. تعلیم هیچ بودن فرمود موبد ما

19. هرچند سر برآریم رعناییی نداریم

20. انگشت زینهاریم خط می‌کشد قد ما

21. چون شخص سایه بیدل صدربساط عجزیم

22. تعظیم برنخیزد از روی مسند ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چون شانه از هر چاک، دل راهی کند پیدا
* همان زلف سبکدستش ز سر وا می کند ما را
شعر کامل
صائب تبریزی
* نماز شام قیامت به هوش بازآید
* کسی که خورده بود می ز بامداد الست
شعر کامل
سعدی
* من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
* که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
شعر کامل
سعدی