بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 209

1. افتاده زندگی به‌کمین هلاک ما

2. چندان‌که وارسی به سر ماست خاک ما

3. ذوق گداز دل چقدر زور داشته‌ست

4. انگور را ز ریشه برآورد تاک ما

5. بردیم تا سپهر غبار جنون چو صبح

6. برشمع خنده ختم شد ازجیب چاک ما

7. تاب‌ و تب قیامت هستی کشیده‌ایم

8. ازمرگ نیست آن هه تشویش و باک ما

9. کهسار را ز نالهٔ ما باد می‌برد

10. کس را به درد عشق مباد اشتراک ما

11. قناد نیست مائده آرای بزم عشق

12. لذت گمان مبرکه زمخت است زاک ما

13. پست و بلند شوخی نظاره هیچ نیست

14. مژگان بس است سر به‌سمک تاسماک ما

15. آخربه‌فکرخویش‌ فرورفتن است وبس

16. چون شمع‌کنده است‌گریبان مغاک ما

17. صیقل مزن بر آینهٔ عرض انفعال

18. ای جهد خشک‌کن عرق شرمناک ما

19. بیدل ز درد عشق بسی خون‌گریستی

20. ترکرد شرم اشک تو دامان پاک ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنه بر طاق نسیان زهد را چون شیشه خالی
* درین موسم که سنگ از لاله جام آورد مستان را
شعر کامل
صائب تبریزی
* گم شدن در گم شدن دین منست
* نیستی در هست آیین منست
شعر کامل
مولوی
* خموش باش که گفتی بسی و کس نشنید
* که این دهل ز چه بام‌ست و این بیان ز کجا
شعر کامل
مولوی