بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2104

1. ندارم رشتهٔ دیگر که آیین طلب بندم

2. شب تاری مگر برساز آهنگ طرب بندم

3. ز گفت‌وگو دهم تا کی به توفان زورق دل را

4. حیا کو کز لب خاموش پل بحر طلب بندم

5. به این ترتیب الفاظی ‌که دارد ننگ موزونی

6. دو مصرع ربط پیدا می‌کند گر لب به لب بندم

7. به خیر و شر چه پردازم ‌که تسلیم حیا مشرب

8. به ‌کفرم می‌کند منسوب‌ گر دل بر سبب بندم

9. مزاج خاکسارم با رعونت بر نمی‌آید

10. جبین بر سجده مشتاقست احرام ادب بندم

11. ز طبع موج ‌گوهر غیر همواری نمی‌جوشد

12. مروت جوهرم‌ گر تیغ بندم بر غضب بندم

13. دل بیدرد تا کی مجلس آرای هوس باشد

14. جنونی بشکند این شیشه تا راه حلب بندم

15. ندارد چون تامل شاهد نظم دقیق اینجا

16. نقاط سکته من هم بر کلام منتخب بندم

17. هلاک‌ گریه‌های مستی‌ام ای اشک امدادی

18. که بر مژگان بی نم خوشه‌ای چند از عنب بندم

19. به ستر حال چندان مایلم‌ کز پردهٔ اخفا

20. اگر صبح قیامت‌ گل‌ کنم خود را به شب بندم

21. ز مضمون دگر بیدل دماغم تر نمی‌گردد

22. مگر در وصف مینا حرف تبخالی به‌ لب بندم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
* خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
شعر کامل
حافظ
* شکنج زلف سیاه تو بر سمن چو خوشست
* دمیده سنبلت از برک نسترن چه خوشست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* خاک پیش تشنگان هرگز نگیرد جای آب
* چاره مخمور می، تریاک نتوانست کرد
شعر کامل
صائب تبریزی