بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2105

1. به یاد نرگس او هر طرف احرام می‌بندم

2. جرس وا می‌کنم از محمل و بادام می‌بندم

3. به قاصد تا کنم از حسرت دیدار ایمایی

4. به حیرت می‌روم آیینه بر پیغام می‌بندم

5. ز باغ زندگی هرکس غرور حاصلی دارد

6. به امید ثمر من هم خیال خام می‌بندم

7. چو صبح آزادی‌ام پا لغز شبنم در نظر دارد

8. ز آغاز این تری بر جبههٔ انجام می‌بندم

9. نفس وارم درین ویرانه صیاد پشیمانی

10. ز چیدنها همان وا چیدنی بردام می‌بندم

11. گره در طبع نی منع عروج ناله است اینجا

12. به قدر نردبان بر خویش راه بام می‌بندم

13. جنون هرزه فکری از خمارم برنمی‌آرد

14. اگر پیچم به خود مضمون خط جام می‌بندم

15. درین ظلمت سرا تا راه پروازی‌کنم روشن

16. چو طاووس از عدم بر بال و پرگلجام می‌بندم

17. دم صبحم به شور ساز امکان برنمی‌آید

18. چو شب در سرمه می‌خوابم زبان عام می‌بندم

19. حیا از آبرو نگذشت و من از حرص دون همت

20. بر این یک قطره عمری شد پل ابرام می‌بندم

21. اگر این است بیدل جرات جولان شهرتها

22. نگین را همچو سنگ آخر به پای نام می‌بندم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نقش شیرین رود از سنگ ولی ممکن نیست
* که خیال رُخش از خاطرِ فرهاد رود
شعر کامل
جامی
* ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
* که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد
شعر کامل
حافظ
* به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی
* چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را
شعر کامل
صائب تبریزی