بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2124

1. هزار آینه با خود دچار کردم و دیدم

2. به‌غیر رنگ نبودم‌، بهارکردم و دیدم

3. ز ناامیدی خمیازه‌های ساغر خالی

4. چه سر خوشی ‌که به صرف خمارکردم و دیدم

5. ز چشم هوش نهان بود گرد فرصت هستی

6. چو صبح یکدو نفس اختیارکردم و دیدم

7. به غیر نام تو نقدی نبود در گره دل

8. نفس به سبحه رساندم‌، شمار کردم و دیدم

9. سر غرور هوا و هوس به طشت خجالت

10. من از عرق دم تیغ آبدار کردم و دیدم

11. دلی‌که داشت دو عالم فضای عرض تجمل

12. ز چشم بسته یک آیینه وار کردم و دیدم

13. به رنگ شمع بهار حضور خلوت و محفل

14. شکستی از پر رنگ آشکار کردم و دیدم

15. کنون چه پرده‌ گشاید صفا به غیر کدورت

16. که هر چه بود غبار اعتبار کردم و دیدم

17. قماش‌کارگه ما و من ثبات ندارد

18. منش به قدر نفس تار تار کردم و دیدم

19. احد عیان شد از اعداد بیشماری کثرت

20. هزار را یک و یک را هزار کردم و دیدم

21. جهان تلافی شغل ترددی که ندارد

22. تو فرض‌کن‌که من هیچکارکردم و دیدم

23. دوگام بیش نشد حامل ‌گرانی هستی

24. شتر نبود نفس بود بار کردم و دیدم

25. گرفته بود زمین تا فلک غبار تعین

26. ازین دو عرصه چو بیدل ‌کنار کردم و دیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زر از بهای می اکنون چو گل دریغ مدار
* که عقل کل به صدت عیب متهم دارد
شعر کامل
حافظ
* هر آنکس که دارد هش و رای و دین
* پس از مرگ بر من کند آفرین
شعر کامل
فردوسی
* مگر خواهد گشادن باغ شاخ ارغوان را خون
* که نرگس تشت زر بر دست و گلبن نیشتر دارد
شعر کامل
سلمان ساوجی