بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2125

1. خون خوردم و زین باغ به رنگی نرسیدم

2. بشکست دل اما به ترنگی نرسیدم

3. عمریست پر افشان جنونم چه توان‌کرد

4. چون ناله درین‌ کوه به سنگی نرسیدم

5. خود داری من سدّ ره عمر نگردید

6. از سکته چو معنی به درنگی نرسیدم

7. چندین فلک آغوش‌کشید آینهٔ شوق

8. اما به عصای دل تنگی نرسیدم

9. راحت چقدر غفلت انجام طرب داشت

10. از سایهٔ‌ گل هم به پلثگی نرسیدم

11. این بزم به جز نشئهٔ اوهام چه دارد

12. جامی نگرفتم ‌که به بنگی نرسیدم

13. یک گا‌م درین مرحله‌ام قطع نگردید

14. کز یاد نگاهت به فرنگی نرسیدم

15. چندانکه ز خود می روم آن جلوه به پیش است

16. رنگی نشکستم‌ که به رنگی نرسیدم

17. بیدل ز گریبان دری و بی سر و پایی

18. ممنون جنونم‌ که به ننگی نرسیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو نخل موم بر و بار ما ملایمت است
* چگونه سینه سپر پیش آفتاب کنیم؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* هست بی صورت جناب قدس عشق
* لیک در هر صورتی خود را نمود
شعر کامل
جامی
* سرو آزاد شد آن دم که ثمر هیچ نداد
* بی ثمر شو که ثمرهاست در این بی ثمری
شعر کامل
فروغی بسطامی