بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2253

1. چندین مژه بنشست رگ خواب به چشمم

2. از خون شهید که زند آب به چشمم

3. کو آنقدر آبی‌که در بن دشت جگرتاب

4. چون اشک ‌کند یک مژه سیراب به چشمم

5. جز حیرت از انبوهی مژگان چه خروشد

6. یک تار نظر وین همه مضراب به چشمم

7. دور نگهی تا سر مژگان برساندم

8. گرداند حیا ساغرگرداب به چشمم

9. گر اطلس افلاک زند غوطه به مخمل

10. مشکل‌ که برد صرفه‌ای از خواب به چشمم

11. آیینهٔ تمثال‌، تعلق نپذیرد

12. سامان دو عالم کن و دریاب به چشمم

13. از دوش فکندم به یک انداز تغافل

14. بار مژه بود الفت اسباب به چشمم

15. بی‌روی توهرچند به عالم زنم آتش

16. صیقل نزند آینه مهتاب به چشمم

17. درکعبه به جوش آمدم از یاد نگاهت

18. کج‌ کرد قدح صورت محراب به چشمم

19. غافل مشو از ضبط سرشک من بیدل

20. چون آبله آتش به دل است آب به چشمم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای صبا امشبم مدد فرمای
* که سحرگه شکفتنم هوس است
شعر کامل
حافظ
* کار من اینست که کاریم نیست
* عاشقم از عشق تو عاریم نیست
شعر کامل
مولوی
* مباش وقت سحر بی ستاره ریزی اشک
* که نور چهره گردون ز گریه سحری است
شعر کامل
صائب تبریزی